-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 25 مرداد 1396 13:36
این بار آمدم سراغت چون واقعا دارم احساس خفگی میکنم دارم بیزاز میشم از دنیام وزندگیم دیگ طاقتم تموم شده اومدم ازت خواهش کنم تمومم کن به هرچی ک دوست داری قسمت میدم تمومم کن از این زندگی لعنتی بدم میاد نمیخام این لحظه های تلخ زندگی رو باخودم به این ورو اون ور بکشم خدایا نمیخام شکایت کنم نمیخام چیزی بگم دیگ نمیخام این...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 30 دی 1395 02:21
میدونم بی وفام میدونم الان باخودت میگی این کارش به من افتاده اومده سراغم اما بدون اگه هم یادت نباشم اگه هم یادت نکنم ته قلبم جای توست اونجایی که حق اجارش فروشش و رزروش به کسی روندارم چون سندش مال توست چون کلیدش دستته وبه هر کی خواستی اجازه ی ورود وخروج میدی پس من هیچ کاره ام جز یه جسم توخالی چون فرمان زندگیه منوجسمم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 دی 1395 11:13
امروز حالم خوش نیست بغضی گلویم را چنگ میزنددلم میخواهدببارم همچون ابری که تشنه ی باریدن است ودلش سیراب کردن زمینی میخواهد ک هلاک اشک های اوست منم میخواهم ببارم اما چه کنم قلبم یخ زده بغضش قصد ندارد بشکند من سالهاست این بغض را به دوش میکشم دلم آغوشی میخواهد ک مرا بغل بکشد ومنهم باتمام وجودم این قلب یخی ام در گرمای...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 27 آبان 1395 00:00
اینجا این لحظه در این اتاق تاریک دلم برا یک لحظه دیدنت پر پر میزنت نمیدونم آخر سرنوشت این دل دیوانه ی مرا به کجا خواهد کشاند و این بی قراری کدام روی زندگی را به من نشان خواهد داد به کدامین دیار سفر کنم تاتورو بیابم واین چنین در سرزمین عشقت سوزانده نشوم خدایا یک دنیا صبر میخواهم برای نرسیدن به دیدار عشقی که شاید دیگر...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 آبان 1395 18:58
امروز صب در پاییزی دل انگیز عاشق شدم عاشق زیبایی هایی که تو آفریدی که نشان از بزرگیت دارد امروز فهمیدم پاییز چه قشنگه وقتی توپارک به تماشاگر برگ های ریخته شده در روی زمین که همچون فرشی رنگارنگ که دلت را می ر باید بنشینی وقت دیدنشان اوج لذت را در خودت حس کنی وبفهمی تو چه قدر عاشق نقاشگر این تصویر بودی وخودت خدا گذاشتی...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آبان 1395 18:48
عشق تو همانند یوز پلنگی مرا شکار کرده است ومرا همانند آهویی گرفتاردام تو کرده است کجایی ببینی آهوی زندگیت عاشق این اسارت است وتو آن پلنگی که میدانم روزی خواهی آمد ومراشکار خواهی کرد ومن قول میدهم تا جان دارم این اسیری را تاپای مرگ به دوش خواهم کشید تا تو بدانی که آهویی که باپای خود به دام افتاده است خیال فرار ورفتن...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 آبان 1395 19:40
بیاجاروکش قلب شکسته ی من باش بیا حسرت بی کسی را از قلبم پاک کن تا من نیز بدانم کسی رادارم که در قلبم قدم میزند وباجارویش نفرت وحسرت را از قلبم پاک می کندبیا با جارویت واژه ی دوست داشتن را بر قلبم حک کن
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 23 آبان 1395 18:57
دوست دارم آنقدر ستایشت کنم که تمام عالم بشن ستایشگر دنیای تو دوست دارم تو آنقدر ستایشم کنی که تمام عالم بشن ستایشگر دنیای من و تو